داشتم یه مصاحبه میخوندم از همین مردی که بهش میگفتن سلطان سکه و اعدام اش کردند!! یه قسمت از مصاحبه اش میگفت اگه همین الان ولم کنند و برم بیرون همون کاری را انجام میدم که بخاطرش دستگیر شدم حتی اگه قرار باشه دوباره دستگیر بشم و حقیقت اینه که مدت هاست در مورد خودم به این نتیجه رسیدم که ایمان دارم تمام مسیری که تا امروز اومدم همون مسیریه که باید میومدم حتی اگه اذیت شدم حتی اونجاهایی که به نظر اشتباه میومد حتی قسمت های کج و معوج اش حتی اونجاهایی که به خاطر انتخاب هام درد های زیادی را به خودم تحمیل کردم، فک میکنم اگر هزار بار میرفتم عقب همین راه را میومدم! به یقین همین راه را میومدم حتی همین جایی می ایستادم که گاهی نیتی ازش تنها سنگرم در برابرشه! من همه ی این فرایند را می خواستم تا به اینجا برسم که هر چند از درون متلاشی خسته متلاطمم اما اما از چیزی که از خودم دارم ناراضی نیستم هنوز مسیر زیادی را دارم نه یه مسیر که تلاش کنم در انتهاش یه ثبات سراسر یقینی تقدیم زندگیم کنم نه هنوز مسیر زیادی دارم تا کشف کنم این موجودی را که منه. موجودی که گاهی نه بهش افتخار میکنم نه ازش ناراحتم.
درباره این سایت